پایگاه مقاومت بسیج عمار (دربند) - زندگی نامه شهید نورعلی ثمری

 بسم رب الشهدا و الصدیقین

          پسرک در دکه چوبی کوچکی که با دستان خود ساخته بود وعکس امام و اعلامیه های شهدا را بر روی آن نصب کرده بود اجناسی چون خوراکی و سیگار می فروخت در ضمن رادیوی کوچک او روشن بود و دائما از اخبار جنگ و عملیاتها و پیامهای امام (ره) خبر می داد .

         او در خانواده ای پر جمعیت بدنیا آمده بود ، پدرش کارگری ساده بود و به این دلیل مجبور بود هم کار کند و هم درس بخواند . در حسرت رفتن به مناطق جنگی بود و آرزویی جز این نداشت که خود را به جبهه های حق علیه باطل برساند ولی با وجود سن کم و جثه کوچکی که داشت این امر به ظاهر غیر ممکن بود . در سال 59 به عضویت بسیج در آمد . زمانی که امام خمینی فروش اجناس خارجی را تحریم کردند پسرک با وجود اینکه این کار برایش ضرر مالی به همراه داشت ولی کلیه سیگارهای خارجی را از بین برد چون بسیار مقید به مسائل شرعی وعاشق امامش بود ، در ضمن بسیار فداکار و مهربان بود ، اطرافیانش حتی غریبه ها از خوبی ها و کمکهای گوناگون او بهره مند میشدند .

        بدلیل بیقراری و اشتیاق فراوان در سال 61 باوجود عدم رضایت خانواده اش به جبهه نبرد اعزام شد و در آن مکان مقدس از هیچگونه خدمتی دریغ نمی کرد .

        برادر بزرگترش آقا رضا به اصرار پدر و مادرش برای برگرداندن او به منطقه رفته بود ولی با پادر میانی همسنگرانش که از بچه های پایگاه محل بودند موفق نشد و در عملیات رمضان شرکت کرد .

         در جبهه بسیار مورد توجه فرماندهان قرار گرفته بود و همه دوستش داشتند . وقتی سلاح در دست میگرفت خود و سلاحش هم اندازه بودند . 

          بعد از انجام عملیات برای مرخصی به تهران آمد که در زمان مرخصی هم به طور مستمر در فعالیت های بسیج شرکت میکرد و خاری در چشم دشمنان بود به هین دلیل منافقان کوردل به درب خانه ایشان آمدند و پدر و مادر بزرگوارش را تهدید کردند ولی با دخالت به موقع کمیته انقلاب اسلامی متواری شدند .

          در اعزام بعدی  بدلیل مشکلات خانوادگی که داشت فرمانده پایگاه بسیج نیز با اعزام او مخالفت نمودن ولی این رزمنده عاشق از پنجره اتوبوس به داخل رفت و بدین ترتیب مجددا خود را به جایگاهی که به آن عشق می ورزید رساند و در عملیات مسلم ابن عقیل شرکت کرد و پس از اصابت موج انفجار دچار سوختگی شدید شد و به فیض شهادت نائل آمد . همان طور که در وصیت نامه اش از خدا خواسته بود .

و این پسرک مهربان و مومن کسی نبود جزشهید"نور علی ثمری"    

یادش گرامی و راهش پررهرو